ضد حال
ضد حال هایی میخوریم بس ملس !
گفتم که بدانید ضد حال خورمان ملس است . شما هم می توانید ضد حال بزنید . به هر حال نسرین همیشه ذوق می کند تا نگذارد فکرش و روحش خسته شوند ولی با این ضد حال ها خسته تر می شوند . دوباره باز هم درست نمی شود و باز هم ذوق می کند ! الان هم قرار نبود بیاییم آپ کنیم . چون باید جایی میبودیم . ولی چون ما بدهکار هستیم به راه ها ، باید این راه را می رفتیم و بدهی مان را پرداخت می نمودیم تا بقیه ی دوستان به خوشی شان برسند غریب کشی کنند بعد هم دلشان بسوزد . بعد ما برگردیم و آنها پی خوشی باشند باز . والا بخدا ما خود را به آب و آتش می زنیم تا همیشه غریب نواز باشیم و آب در دل کسی تکان نخورد !!! با اینکه اصلا هم بلد نیستیم به کسی بگوییم " قربونت برم " . آها ! ما از این عبارت های " قربونت برمو فدات بشمو بمیـــــــــرم منو عزیــــــــــزم " های الکی به شدت بیزاریم و کلا روی اعصابمان پیاده روی می کنند این حرفهای الکی . فرق راستکی و الکی را هم تشخیص می دهیم . برای چه اصالت این حرفها را زیر سوال میبرند بعضی ها ؟ همین طور مثل برگ درخت ریخته بر زمین این تعارفات مرسوم !! ضمیر مالکیت ِ " میم " را بی حرمت می کنند . مگر هر چیز را می شود داشت ؟! برای به دست آوردنش نباید زحمت کشید ؟ نباید صبور بود ... زجر کشید ؟ آنان ادعاهایی بار می زنند کیلویی ... بیا بردار و ببر و حیفش کن ! جان مفت ... ارزش مفت ... حرمت مفت ... آبرو مفت ... معرفت مادی ... گران ! وسط دعوا با دستی که به یقه ی طرف شده و چشمانش در حال قورت دادن طرف است یک" عزیز من " ی وسط فحش هایش هم می گوید بیا ببین ! آدم باید به کسی بگوید " عزیز دلم " که واقعا عزیز دلش باشد . فدای کسی بشود که واقعا بی او نتواند نفس بکشد ! یعنی چه که به یک کفش درون ویترین هم می گویند " عزیـــــــــــــزم " به دوستشان هم می گویند " عزیــــــــــــــزم " وا !!!! والا خب !!! بعد : « آقای ددی هم دعوایمان می کند که چرا هی لاغر میشی ؟! » و بعد ورزش را بر ما ممنوع می کنند ! که : « زشته جلوی فامیل !!! فکر میکنن از سومالی اومدی !! » ای باباااا چه ربط به ورزش دارد ؟! پای فامیل این وسط چه کاره است ؟! بابا خب گوشت به تنمان نمی ماند با این حرفهای مرسوم در کوچه و خیابان ! اصلا دیگر بهتر است ما زیپ دهانمان را بکشیم چون با یک سری تعارفات نمی شود جنگید !
خدا را سپاس که ما از این لهجه ها نگرفته ایم و استعداد یادگیری اش را هم نداریم ! اصلا اگر از عبارت ها در سخنان ما مشاهده شد ، تعارفی نبودنش حتمی ست و راستین .
باز زدیم به حاشیه و چرت و پرت گفتیم که یادمان برود چقدر دلخور شده ایم با اینکه خندیدیم . ولی نشد که نشد !
به قول ژاله : « تو باید همیشه رفتار همه را توجیه کنی » توجیه نخواهیم کرد زین پس ! خود خواه خواهیم گشت . مثل خود خواهیتی که در سر تا پای این پست نهفته بود ... از همین ما گفتمان هم میدانیم خودمان ! به هر حال ما حلاجیم بر سر دار !!!
فعلا اعصاب معصاب یخومده !